
تغییر شیوه های تبلیغاتی طالبان پس از امضای توافق نامه صلح با امریکا
نویسنده شکیب احمد نظری
از حرام بودن تبلیغات تا تغییر روشهای جنگ فکری:
ده سال نخست پس از فروپاشی رژیم طالبان در افغانستان (2000 تا 2009 میلادی) زمانی بود که جنگجویان طالب مستقر در ایستهای بازرسی مربوط به گروه شان در ولایت های میدان وردگ، لوگر، غزنی، زابل، هلمند، پکتیا و پکتیکا شهروندان کشور را به بهانهیی داشتن تیلفون همراه مجازات میکردند. در نخست جنگجویان گروه طالبان پس از تلاشی بدنی موبایل افراد را تجسس می کردند که با خود کدام گونهی از اطلاعات را حمل می کند و پس از آن بدون داشتن کدام سند جرمی، به جرم حمل موبایل شهروندان مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند. گرفتن عکس، تماشایی تلویزیون، شنیدن نوار صوتی، استفاده از رسانه های اجتماعی و داشتن تلیفون هوشمند در مناطق تحت حاکمیت گروه طالبان حرام پنداشته می شد و از سوی این گروه ممنوع قرار داده شده بود اما با گذشت زمان این گروه به قدرت رسانه های همگانی و اجتماعی پی بردند و آن را منحیث ابزار تبلیغاتی شان برگزیدند. تا اینکه ویب سایت و حتا فیسبوک چلونکی های مشخص این گروه در محیط اطلاعاتی آنلاین آغاز به فعالیت کردند و نحوهی جنگ شان را با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی گونه گون بازتاب دادند.
تغییر راهبردی در روش های تبلیغاتی طالبان پس از امضای توافقنامه:
پس از امضای توافق نامه صلح میان ایالت متحده امریکا و گروه طالبان به تأریخ 10 حوت 1398 با حضور داشت نماینده های نزدیک به 40 کشور جهان در دوحه، این گروه در چرخه تبلیغاتی شان تفاوت های بی پیشینه را رونما ساختند تا به مخاطبان محلی، ملی و بین المللی شان چهره ی جدید خود را به نمایش بگذارند. پیش از امضای توافق نامه، تمامی تبلیغات گروه طالبان بوی جنگی و زننده میداد و مخاطب چنین احساس میکرد که طالبان شرورترین گروه هراس افگن هستند و هرگز سر آشتی ندارند، اما پس از امضای توافق نامه هر دو سخنگویان گروه طالبان روش های تبلیغی شان را یک سره تغییر دادند و به جای زورآزمایی و ایجاد فضای وحشتناک تبلیغی، بیشتر به پوشش رویدادهای دست زدند که آنان را مظلوم نشان دهد و این گروه تا اکنون نیز این گونه موارد را زیر پوشش دارند.
همان طور که در نوشته ی گذشته ام زیر نام «سیاه ترین دشمن خفته و روش های تاریک استفاده از سپر انسانی در میدان های نبرد» به روش ها، ابزارهای تبلیغی و چرخه تولید کالاهای تبلیغاتی این گروه پرداخته بودم، در این نوشته هم نظر به مدارک و بررسیها از نحوهی تبلیغاتی طالبان چنین استنباط می شود که این گروه با همان شیوه پیشین به میدانهای جنگ نرم بیشتر از پیش، رو آورده و تبلیغات شان را در رسانههای اجتماعی با رویکرد آرام پس از امضاء توافق نامه صلح افزایش داده اند.
پروپاگندیست های گروه طالبان مصروف چیستند؟
دو سخنگوی این گروه (ذبیح الله مجاهد و قاری یوسف احمدی) و پروپاگندیستهای شان مشمول طارق غزنیوال، بلال کریمی، حمزه عمری، خالد بن الولید، اسد افغان، ابن مبارک احمدزی، منصور حقانی، طلحه نیازی، بدرمنصور و شماری دیگر از این ها در تمامی پیام های تبلیغاتی شان بیشتر مواردی مرتبط به حملات نیروهای دولتی بر افراد ملکی، تمرینات نظامی جنگجویان این گروه، هیأت گفتگو کننده صلح این گروه، رهایی زندانیان از بند حکومت، مقالهها و تبصرههای منتقدانه پیرامون دولت افغانستان، مصاحبه های رهبری گروه طالبان با رسانههای همگانی ملی و بین المللی، نوار های صوتی رادیو شریعت، مبارزه با گسترش شیوع ویروس کرونا در مناطق تحت حاکمیت شان، پیوستن نظامیان افغان به جمع جنگجویان شان، ترانه های طالبی، حملات انفرادی و گروهی، ضد حملات و رد ادعاهای حکومت افغانستان مبنی بر جنبه های جنگی تمرکز کرده اند.
چرخهی فعالیت تبلیغاتی این گروه پس از امضاء توافق نامه بیشتر شکل محافظه کارانه به خود گرفته و تمامی تبلیغات شان در رسانههای اجتماعی متمرکز بر رعایت بندهای توافق نامه صورت میگیرد و تبلیغات این گروه نیز تا کنون با توجه به مفاد توافقنامه انجام یافته تا مبادا حرکتهای اشتباه، پروپاگندای شان سبب نقض توافق نامه شود. البته خلاف تصور عموم جنگجویان این گروه، از امضای توافق نامه تا کنون خلاف آن عمل کردند و پیوسته در نقاط تحت حاکمیت شان دست به نقض این توافق نامه زدند چنانکه کمیسیون مستقل حقوق بشر به تأریخ 25 حمل 1399 گزارشی را به رسانه ها فرستاد که در آن گزارش گروه طالبان در 47 روز 2162 حمله را انجام داده بودند که در نتیجه، این حملات 202 کشته و زخمی برجا گذاشت. از سوی هم سخنگوی شورای امنیت ملی افغانستان به تأریخ 24 حمل 1399 در صفحه رسمی تویترش نگاشته بود که در یک هفته پسین گروه طالبان 30 غیر نظامی را در 9 ولایت کشته و چندین فرد ملکی دیگر را زخمی کردند، که این خود نقض واضح توافق نامه صلح با امریکا را به نمایش میگذارد. با این حال، حتا بعضی از شاخه های این گروه مشمول گروه طالبان به رهبری ملا رسول (شاخه انشعابی که پس از مرگ ملا محمد عمر رهبر پیشین گروه طالبان) از این گروه جدا شد، با این توافق نامه کلن در مخالفت قرار گرفته اند و اعلام کردند که به این توافق نامه پابند نیستند.
در نهایت:
گسترش چرخهیی تبلیغاتی این گروه بیشتر مخاطبان را گمراه می سازد که آیا این گروه مایل به قطع خشونت ها و تأمین صلح میان افغانان هستند و آیا این دیدگاه را به دیده احترام میپذیرند یا برخلاف آن عمل خواهند کرد؟ اما شماری اندک خوش بین هستند که این گروه دست از کشتار افراد ملکی برداشته و به روند صلح احترام قایل خواهند شد، اگر چه حکومت افغانستان به تأریخ 20 حمل 1399 بخاطر حسن نیت برای رسیدن به صلح، تا اکنون دست کم 300 زندانی این گروه را آزاد ساخت اما اینکه گروه طالبان به صلح تن خواهند داد پرسش بدون پاسخ باقی خواهد ماند. از سوی هم، فعالیت طالبان باعث شده تا خبرنگاران و فعالین رسانههای همگانی و اجتماعی روی صحت و ثقم موضوعات منتشر شده گروه طالبان به دیده شک بنگرند و از پوشش آن در حراس باشند، چون موضوعات انتشار یافته بیشتر ژانر تبلیغی سیاه است و بیشتر کاربران این را درک کرده اند که این گروه به گونهی مداوم از اخبار به عنوان ابزار جنگی به سود شان استفاده کرده اند.