
چرا بعضیها در پی رنجاندن همدیگر اند؟
روانشناسان میگویند: انسانها گاهگاه از محبت، احترام و صمیمیت که دیگران نثار شانمیکنند سیر میآیند.
یعنی میشود گفت؛ هضم همچون پیشآمد هایکه این طبقه از افرادگاهی ازطرف خود بهدیگران مصرف نکردند، تعجب کننده و دشوار است.
بازگو!
حمیراکاکر فعال جامعه، میگوید:”خاطرههایبد، خواهی نخواهیفراموش ناشدنیاست، مه از عقارب و دوستانمخیلی خاطرههای شیرین وتلخ دارم گاه با یک سویتفاهم، انسانها بهسادگی دلدیگران را از خود میرانند وقتی، تی موضوعمیروند کهاصلقضیه چیزدیگریاست، آنزمان همهچی عوضشده یعنی مادیگهآدم قبلی نمیباشیم!”
جمشید پوپلزی، عضو جامعه:” خودممیفهمم کهانسانزشت طبیعتهستم، وقتی عصبانیباشم زبانماز کنترول خارجمیشه، که آراممیشم از عملکردم سخت پشیمان میشم.
میدانم با ای رفتارم بسیاریره از خود خفهکدیم!

خب انسانها در کلفرق میکنندما تعیین نمیکنیم که اینچنین باشیم، وقتی هیکل و چهره و دیدگاهای فرق میکنه مسلم است خصلت ها هم متمایز میباشد..”
پیامد زشترفتاری!
پژوهشگران میگویند، مردم نمیدانندکه گفتار و کردار زشت، چی عواقببالایی روحیهی برخیها دارد.
در حقيقت میشودگفت: امروزه رنجانیدن دیگران، شکل فرهنگرخنه کرده میان اجتماع .
زمانیکه با تیغزبانبه قلب عزیز خودضربه میکنیم، شخص مقابل برایمدتزیاد صدمه ای روحی دیدهدر خود فرو میرود. که نتها با این ضربه، حیثیت خود را پایینآوردیم بل جایگاه خود را نیز خدشه دار کردیم.
اینجاستکه ما دیگه آدم قبلی نماندیم!
و نباید انتظار آدم قبلی رانیز از ویداشته باشیم!
رفتار و گفتار آدمی تاثیر اساسی در سرنوشت انسان هادارد، همانگونه که رفتار شایسته ممکن است انسان را به بالاترین مرتبه انسانیبرساند، بد دهنی همچنان آدم ها را با خاک یکسان میکنند.
چه کسانی دیگران را میرنجانند؟



فاروق، فاروقی جامعه شناس میگوید: انسان الی مجبوریت، دیگرانرا از خودنمیرانند.
پیشآمد های زندگی، از قبل آگاهی نمیدهد پس انسان ها در برابر هر آن رخدادها، خود را کم توان محسوب کرده، ارادی رفتار نمیکنند. نباید در هر شرایط از دیگران توقع شیرین زبانی کرد.
اما همیشه اینطور نیست، آدم های هم داریم که هیچ گاهی کتاب «اجتماعی بودن» را مطالعه نکردند.
در ذات بنیآدم گر کمحرمتی، زشتگفتن، دشناندادن، تاریک بینی بودهیچ بشری قادر به تغیر آن نخواهد شد.
این جامعهشناسان معتقد اند: انسانهای کهبا زبان، دیگران را زخم میزنند، در برابر شان کسانی قرار میگیرندکه بیشترین عشق را خرچ شان میکنند.
و در مقابل آنانهمواره سعی کردند، گذشت را در اولویت قرار دهند.
امانباید این صبر و گذشترا مسولیت کسی شمرد!
چند دلیل کلیدی
1-چون دیگران را در اوج موفقیتدیدهنمیتوانیم.
۲- چون از کمبودی هایزندگی، عقده گرفتیم.
۳- چونبرداشتن مهر و احترام دیگران برای ما، سنگینی میکند.
۴- چون ما در زندگیاحساس عقب ماندگی میکنیم و همواره با دیگران خود رادر مقایسه قرار دادیم!
۵- چوندوران کودکی را با جنگ و دعوای والدین، سپری کردیم عادت داریم بهزشت گفتاری.
۶-چون فهم و منطق بالا نداریم و ازحقوق انسانی بیخبر هستیم.
۷-چون موقفما در اجتماع تغیر کرده، به اصطلاح عام(خوده گم) کردیم.
۸-چونیک دوره، از خوب بودن بیشاز حد شکست خوردیم.
۹-چون دیوانه وار شخص مقابل خود را دوستداریم و مالخود فکر کرده، حقدار هر عمل و کردار خود میدانیم.
۱۰-چون نظر به حالت بد زندگی، کنترول خود را از دست میدهیم.
راه حل!



محققانگفتهاند: در جامعه، ما هموارهبا دو طبقه از افراد مقابل میشویم؛ انسانهای شیرینزبان و آدم های تند خو!
اگر نگاهی به اودسته افراد ی بیندازیم که با طعم شیرین زبان خود، توانستهاند اجتماع بزرگی را تشکیل دهند و در عینزمان گر اطراف افراد که با لحن ناخوش هر طلوع صبح را آغاز میکنند، بنگریم آشکار است جز خودش کسیدیگری را نمیبینیم!
بعضی ها به این باور اند، “ما پرورش یافته همی مردم کشور هستیمدر اجتماع که ما داریم زندگیمیکنیم، بزرگ میشویم ذهنیت ها از جنگخشونت، کم حرمتیمحیط خانه، دانشگاه، وظیفه در کل جامعه بایدچی آموزش دید؟”
در جواب بایدگفت، هر نسل برای اصلاح محیط و اجتماع خود مکلفیت دارند، تا روال زندگی که بارفتار زشت راه میکشد بهتباهی و جامعه را برهم میزنند را تغیر دهند!
نتیجهگیری!



قلب انسانها گاه سختتر از سنگ میشود که در برابر بسیاری موضوعها ساکت باقیمانده عقده برداری میکند و گاهی به حدی پر عاطفه میشودکه بزرگترین خطاییدیگران را مورد عفه قرار میدهند.
اما باید خاطر نشان کرد، که اینآدم هایپر مهر در برابر همه یکسان نیستند.
به کسانیکه قلب هایشان زیادتر توجه دارد، حساسهستند و بعضی توقع هایزیادی را نسبت به آناندر ذهن جا میدهند، چون دوست شان دارند. کوچکترین الی بزرگترین اشتباهات آنان را نادیده میگیرند ولی اگر یکبار شکستند، میروند و حتا عقب نگاهنمیکنند!
نویسنده: فرشته محبوبی(خبرنگار آزاد)